جدول جو
جدول جو

معنی شکار شدن - جستجوی لغت در جدول جو

شکار شدن
(خَ شُ دَ)
آزرده و خشمگین شدن. برآشفتن. از ناملایمی یا طنز و کنایه ای بخشم آمدن و آزرده شدن، بور شدن. (فرهنگ فارسی معین) ، صید شدن. (یادداشت مؤلف). گرفتار شدن. ربوده شدن. (ناظم الاطباء) :
می شود صیاد مرغان را شکار
تا کندناگاه ایشان را شکار.
مولوی.
خوابش ازچنگل شهباز رباینده تر است
شوخ چشمی که شکار تن دل خسته شده ست.
صائب تبریزی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
شکار شدن
آزرده و خشمگین شدن، بر آشفتن
تصویری از شکار شدن
تصویر شکار شدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
بر روی اسب یا مرکب دیگر نشستن، برنشستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشکار شدن
تصویر آشکار شدن
آشکار گشتن، نمایان شدن، ظاهر شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دچار شدن
تصویر دچار شدن
گرفتار شدن، مبتلا گشتن، به درد و مرض یا امری ناملایم مبتلا شدن
به شخص ناموافق برخورد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکدر شدن
تصویر مکدر شدن
تنگ دل شدن، اندوهگین شدن، تیره و تار شدن
فرهنگ فارسی عمید
(مَ زَ ءَ)
مصرف شدن. بکار رفتن:
ای بزرگی که دین و دولت را
همه آثار تو بکار شود.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
بخانه کسی ناخوانده بمهمانی رفتن، توضیح گاه نیز مهمان درمقام فروتنی و تعارف یا نقل عمل خویش گوید: دیشب ما بر و بچه ها سر فلان کس هوارشدیم. (این اصطلاح مترادف خراب شدن (بهمین معنی) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویار شدن
تصویر ویار شدن
دچار ویار گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نثار شدن
تصویر نثار شدن
برخی گشتن، پاشیده شدن افشانده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکار شدن
تصویر ناکار شدن
بسختی مجروح و صدمه دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
گرد شدن خرد و نرم گشتن، یا غبار شدن زمین. کنده شدن زمین به نعل اسبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکدر شدن
تصویر مکدر شدن
تیره شدن، دلگران شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکار کردن
تصویر شکار کردن
صید کردن، ناراحت کردن عصبانی کردن، بور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکراب شدن
تصویر شکراب شدن
شکراب شدن میان دو کس. بهم خوردن ایجاد اختلاف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
بر مرکبی نشستن و از جایی به جایی رفتن رکوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دچار شدن
تصویر دچار شدن
ناگهان بهم رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوار شدن
تصویر خوار شدن
بدبخت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زکام شدن
تصویر زکام شدن
شجانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشکاره شدن
تصویر آشکاره شدن
ظهور ظاهر شدن هویداگشتن
فرهنگ لغت هوشیار
وشمیدن خوزمیدن (هم آوای رزمیدن) بصورت بخار در آمدن تبخیر شدن، یا بخار شدن مایعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشکار شدن
تصویر آشکار شدن
ظاهر شدن تجلی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوار شدن
تصویر هوار شدن
((~. شُ دَ))
ناخوانده به خانه کسی رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نثار شدن
تصویر نثار شدن
((~. شُ دَ))
افشانده شدن، کشته شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آوار شدن
تصویر آوار شدن
((شُ))
خراب شدن، فرو ریختن، وارد شدن ناگها نی تعداد زیادی مهمان بر کسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکار کردن
تصویر شکار کردن
Hound, Hunt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
Board
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
садиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شکار کردن
تصویر شکار کردن
охотиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شکار کردن
تصویر شکار کردن
jagen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
einsteigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
сідати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شکار کردن
تصویر شکار کردن
полювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شکار کردن
تصویر شکار کردن
polować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سوار شدن
تصویر سوار شدن
wsiadać
دیکشنری فارسی به لهستانی